ازدواج دانشجویی یا ازدواج استادی؟!
به بهانۀ سالگرد آسمانی ترین پیوند هستی و در حالیکه عرش و فرش سرشار از شور و شوق این وصال خدایی است، پای گفتگوی زوجی استاد (دکتر آرمین فریدونی و دکتر سمیرا محمودی) می نشینیم تا از فراز و فرود مسیر دلدادگیشان بشنویم؛ باشد که تجربۀ این پیوند شیرین، همچون تحفه ای گرانقدر، روشنگر راه کسانی شود که قصد دارند قدم در این وصلت مقدس بگذارند.
معارفه
آرمین فریدونی هستم؛ عضو هیئت علمی گروه تکنولوژی اتاق عمل دانشگاه علوم پزشکی شیراز و درحال حاضر استاد گروه اتاق عمل در بخش های بیمارستانی و دانشجویی مشغول فعالیت هستم.
سمیرا محمودی هستم؛ عضو هیئت علمی گروه هوشبری دانشگاه علوم پزشکی شیراز و درحال حاضر به عنوان استاد در بخش های تئوری و عملی دانشگاه مشغول به فعالیت هستم.
حس و حال شما از شنیدن این کلمات؟
مجردی:
( آقای فریدونی) زندگی بدون هدف. (خانم محمودی) بله هدفمند نبودن و آشفتگی.
آشنایی:
(آقای فریدونی) آشنایی ما در قالب پایان نامه بود و بنده استاد مشاور پایان نامۀ خانم محمودی بودم، (خانم محمودی)آشنایی دوران پر استرس و شیرینی است.
جلسۀ خواستگاری:
(آقای فریدونی) جلسۀ سختی است و اصلاً آسان نیست. (خانم محمودی) جلسه ای پر از اما و اگر و باید و نباید و قوانین.
خاطره ای از جلسۀ خواستگاری:
آقای فریدونی: یکی از اهداف من این بود که برای امر ازدواج از شیراز خارج نشوم؛ ولی برای اولین جلسۀ خواستگاری حدود ۲۵۰ کیلومتر با خانواده طی کردیم و زمانی که به مقصد رسیدیم، خیلی حس مبهمی داشتم؛ هم به دلیل عدم شناخت کافی و هم اینکه خانم، خواستگارهای زیادی داشتند؛ خلاصه جلسۀ خیلی سخت و مبهمی بود. اولین سئوالی که از من پرسیده شد این بود که، شغلتون چیه؟ و من شغلم را که گفتم حس خوبی گرفتم؛ ولی همچنان تأیید شدن سخت بود.
خرید عقد:
(خانم محمودی) خیلی شیرین و لذت بخش بود. (آقای فریدونی) پول زیادی می خواست و از نظر هزینه ها شخص در تنگنا قرار می گیرد.
جهیزیه:
(آقای فریدونی) جهیزیه را فقط خدا باید به خیر کند!!! من تا زمانی که به سراغ جهیزیه نرفته بودم متوجه نبودم خیرینی که جهیزیه زوج های جوان را فراهم می کنند چه کار بزرگی می کنند؛ مخصوصاً در این برهۀ زمانی بسیار هزینه بر است.
(خانم محمودی) به نظرم قبل از وارد شدن به مقولۀ جهیزیه، دخترخانم ها فانتزی های زیادی در ذهن خود دارند؛ ولی زمان تهیۀ آن که میرسد، به این نتیجه می رسند که خیلی از مواردی که قبلاً به آن فکر می کردند اضافی است و همان اول زندگی الزامی برای خریدشان وجود ندارد.
خانه:
(آقای فریدونی) فقط دو واژه وجود دارد: رهن و اجاره و دیگر خانه خریدن فقط یک رؤیاست؛ به خصوص برای کسی که خودش به تنهایی و بدون کمک پدر و مادر بخواهد از عهدۀ آن بر آید در حد فانتزی است؛ خلاصه فقط رهن و اجاره!!! با اینکه فوق العاده مسئلۀ مهمیه. (خانم محمودی) خانه واقعاً دغدغه مهم جوانان است و متاسفانه از طرف ارگانهای مختلف فعال در این زمینه حمایت خاصی دیده نمی شود.
ازدواج آسان
(آقای فریدونی): ازدواج آسان بسیار خوب است اگر معضلاتی سر راه آن نباشد که یکی از معضلات خانواده ها هستند؛ مثلاً شاید زوجین رضایت دهند که ماه عسل را به کربلا بروند و تمام؛ ولی متاسفانه خانواده ها خواستار مراسم عروسی و هزینه های هنگفت در این زمینه هستند؛ هرچند تا به حال ازدواج های آسان خیلی کمک کردند؛ ولی متاسفانه در حال حاضر برای بعضی از فرهنگ های جامعۀ ما پذیرفتنی نیست.
(خانم محمودی): از نظر من ازدواج آسان فقط در حد یک اسم است و حتی مؤسساتی که در این زمینه فعالیت می کنند، موفق به عملی کردن آن نشده اند و همچنان فشار تورم و اقتصاد روی دوش جوانان سنگینی می کند.
ازدواج استادی
(آقای فریدونی) ازدواج استادی، هم خوب است و هم سخت. از نظر بنده ازدواج دانشجویی پسندیده تر است؛ زیرا زمانی که سن افزایش پیدا می کند، انتخاب به مراتب سخت تر خواهد بود و خیلی کمتر به نتیجه می رسد. پیشنهاد بنده این است که به ازدواج دانشجویی جدی تر نگاه شود تا ازدواج استادی. موضوع دیگر اینکه در ازدواج استادی، طرفین باید حتماً خیلی فعال و پیگیر باشند تا به زندگی آنها لطمه ای وارد نشود؛ چون هردو از صبح تا بعدازظهر شاغل هستند و این موضوع را باید در نظر داشته باشند تا ازدواجشان به بهترین نتیجه برسد.
(خانم محمودی): در ازدواج استادی از آنجایی که هر دو هم شغل هستند، مزایای خودش را دارد و برای پیشرفت در کار و حتی درک شدن از جانب طرف مقابل، کسی را در کنار خود دارد که تمام آن شرایط را تجربه کرده است و مخصوصا برای خانم ها خیلی کمک کننده خواهد بود.
ازدواج دانشجویی
آقای فریدونی: همان طور که عرض شد من ازدواج دانشجویی رو پیشنهاد می کنم؛ خیلی بهتر از ازدواج استادیه؛ چون وقتی به شرایط استادی می رسید، خیلی انتظارات بیشتر می شه. شرایط طوری می شه که آدم سراغ هرکسی نمیره. محدودیت رفت و آمد ایجاد می شه و مرتب باید حواسمون باشه؛ مثلاً دانشجو نبینه صحبت می کنیم و خلاصه این محدودیت از جهات زیادی ایجاد می شه. از طرف دیگه وقتی فردی تحت تأثیر آموزش و فرهنگ شکل گرفته تغییر دادنش خیلی سخته؛ به خاطر همین من بدون هیچ شبهه ای ازدواج دانشجویی رو پیشنهاد می دهم.
(خانم محمودی): دربارۀ ازدواج دانشجویی با آقای فریدونی موافق هستم که خیلی ساده تر است و از آنجایی که طرفین دوران دانشجویی خود را سپری می کنند و هنوز کار مناسبی ندارند، نسبت به کسی که شاغل باشد، انتظارات از آن ها کمتر خواهد بود؛ به این دلایل از نظر من نسبت به ازدواج استادی ارجحیت دارد.
همرسان:
(آقای فریدونی): یک جای خوب برای شناخت بیشتر افراد و خانواده ها نسبت به یکدیگر و یک محیط امن برای انتخاب درست. همرسان یک سایتی است برای دانشگاهیان که ویژگی های خود را در آن می نویسند و به هم معرفی می شوند؛ البته زیر نظر اساتید و نهاد های رهبری دانشگاه ها. من خیلی موافق این سایتم؛ چون یکی از معظلات همیشگی ما بحث شناخت و انتخاب فرد است. انتخاب مناسب می تونه فرد رو عاقبت بخیر کنه و برعکس انتخاب غلط می تونه زندگی رو هر لحظه برای فرد دچار مشکلات فراوانی کنه؛ به خاطر همین معتقدم همرسان کمک فراوانی به عزیزان در این حوزه می کند.
(خانم محمودی): تقریباً با نظر آقای فریدونی موافقم؛ چون گسترۀ شناخت گسترۀ انتخاب رو افزایش می ده و چنین سایت ها و اپ هایی می تونه کمک کنه شخصی که با ملاک های فرد تطابق بیشتری داره انتخاب بشه؛ چون در بین دوستان خودمون می بینم افرادی با موقعیت خوب، ولی چون کیس های مورد نظرشون رو پیدا نمی کنند، موفق به ازدواج نشدند.
ازدواج به هنگام:
(آقای فریدونی): من معتقدم هر چیزی سن خاص خودش رو داره؛ قطعاً اگر من 5 سال پیش ازدواج می کردم، هم حوصله ام بیشتر بود، هم نشاط جوانی بیشتری داشتم؛ بنابراین خیلی موافق این بحث هستم.
مثلاً من زمانی که نوجوان بودم خیلی دوست داشتم پیتزا بخورم؛ ولی خیلی شرایطش رو نداشتم، از خودم کار نداشتم و درآمدم کم بود؛ اما الان که از نظر مالی خداروشکر وضعیت مناسبه، دیگه اون شور و شوق خوردنشو ندارم؛ همۀ موارد اینگونه هستند و هر چیزی بهتره وقت مناسبش اتفاق بیفته که اون هدف اصلی رو پوشش بده و انگیزۀ فرد رو در این حیطه افزایش بده.
(خانم محمودی): مقوله ای که دوست دارم اینجا درمودش صحبت کنم؛ به خصوص دربارۀ خانوادۀ دختر خانم ها معمولاً اصرار دارند که شما تا درست تمام نشده و سر کار نرفتی ازدواج نکنی بهتره؛ چیزی که برا خودمم اتفاق افتاد؛ ولی به نظرم این اشتباهه؛ چون واقعاً اگر انتخاب درست باشه و طرف مقابل به عقیدۀ دختر خانم دربارۀ کار کردن احترام بگذاره و بدونه برا زندگی مشکل زا نیست، قدم در این راه می گذاره. این افراد اتفاقاً وقتی زودتر ازدواج می کنند، زندگیشان هدفمندتر می شود و به پیشرفتشان کمک زیادی می کند؛ البته تأکید می کنم اگر انتخاب درستی داشته باشند.
مشکلات ازدواج
(خانم محمودی): من دوست داشتم یه بحثی رو باز کنم و اون اینکه منتظر این نباشید که با کسی ازدواج کنید که از نظر مالی و اقتصادی( خانه، ماشین و...) کاملاً خوب باشه؛ به نظر من یکی از لذت های ازدواج اینه که با همدیگه زندگیتون رو بسازید و اگر قراره پیشرفتی داشته باشید با کمک هم باشه؛ قرار نیست فقط در راحتی ها و خوشحالی ها کنار هم باشید. امیدوارم دختر خانم ها فقط به این بسنده نکنند که فردی رو انتخاب کنند که حتماً از لحاظ مالی وضعیت کاملاً مناسبی داشته باشه و خودشون رو از لذت به دست آوردن مرحله به مرحلۀ آنها محروم کنند.
خانوادۀ همسر
(آقای فریدونی) فوق العاده حامی! به نظرم حمایت خانواده ها اینجا خیلی خیلی مهمه و خدارو شکر دعاهایی که کردیم اجابت شد! دعایی که در قرآن آمده که: « ربّنا هبْ لنا منْ أزْواجنا وذرّیّاتنا قرّة أعْینٍ واجْعلْنا للْمتّقین إمامًا» که خدایا همسر و فرزندان مرا در تقوا جلودار قرار بده. و فکر می کنم این دعا بسیار اثر کرده و خدارو شکر حامی هستند.
(خانم محمودی): فوق العاده هستند؛ چون من همیشه قبل از ازدواج ترس این رو داشتم؛ ولی خدارو شکر خانواده ای دارند که مارو حمایت می کنند و جاهایی که واقعاً احتیاج به کمک داریم کمک می کنند و خدارو بابت این موضوع شاکرم.
تعداد فرزندان
(آقای فریدونی) من خودم از اون کسانی هستم که معتقدم هرچه فرزند بیشتر باشه؛ البته اگر صالح و سالم باشند، در واقع رسالتمون رو بهتر انجام دادیم. یکی از جاهایی که خداوند به انسان هدیه می ده همین فرزند است. زمانی که خداوند به حضرت ابراهیم فرزند عطا می کند همین بحث هدیه بیان می شود؛ بنابراین فرزند هدیۀ خداوند است و تربیت او و بحث صالح بودنش خیلی مهم است.
(خانم محمودی): من قبل از اینکه به تعداد فرزندان تکیه کنم، بیشتر به مقولۀ تربیت فرزندان تأکید دارم. آدم ها کسی رو از نسل خودشون به جا بگذارند که بتونه خیر برسونه و به قول معروف یک خدا بیامرزی براشون داشته باشه.
توصیۀ ازدواجی
(آقای فریدونی) در ازدواج 3 چیز رو رعایت کنند؛ اول حتماً به خدا توکل کنند. دوم شناختشون رو نسبت به طرف مقابل تا می توانند کامل کنند و سوم اینکه اصلاً عجله نکنند و فرصت کامل شدن شناخت رو داشته باشند.
آدم هر سنی ازدواج کنه ممکنه مشکلات اقتصادی باشه؛ مشکلات از 20 سالگی هست تا 30 سالگی و فقط نوعش فرق می کنه، انتظاراتی که دارند فرق می کنه. خداوند وعده داده که این معظلات رو حل می کنه و معتقدم این وعده محقق می شه ان شاءالله.
(خانم محمودی): حتماً به شناخت کافی برسند و به نظرم ازدواجی درسته که هم عقل پای کار اومده باشه و هم احساسات! قطعاً وقتی که دیدید هر دوتای این مقوله( عقل و احساس) اون کیس مورد نظر رو تأیید می کنند، اقدام به ازدواج کنید.
حاشیه های یک دیدار
چه کارهایی معمولاً در منزل انجام می دهید؟
(آقای فریدونی) ظرف می شوریم، جارو می کنیم، به ماشین لباسشویی هم کمک می کنیم. غذا هم هر وقت فرصتی پیش بیاد می پزیم؛ خلاصه همه کاری می کنیم که رضایت همسرمون رو داشته باشیم و از طرفی هم الگوی ما امام علی (ع) است که همه کمکی در منزل می کردند.
تا حالا با همدیگه دعوا کردید؟
(آقای فریدونی) دعوا بله، یکی دوبار! ولی قراری که با هم گذاشتیم اینه که بیشتر از دو ساعت نباید قهر باشیم.
(خانم محمودی): دعواهم که می گویند نه دعوای اونطوری! یک ناراحتی کوتاه مدت بود که طبق قولمون بیش از دو ساعت هم دوام نیاورد.
(آقای فریدونی) بیشتر صحبت می کنیم. صحبت کردن خیلی مهمه! صحبت می کنیم و حل می شه.
(خانم محمودی): ویژگی خیلی خوبی که آقای فریدونی دارند اینه که خیلی صحبت می کنند. دربارۀ مسائلی که پیش میاد واقعاً وقتی باهام صحبت می کنند، خیلی سریع متقاعد می شوم و به نتیجه می رسیم.
(آقای فریدونی): استاد متقاعد کردنم.
در بحث ازدواجتون مشکلی دربارۀ متقاعد کردن خانواده هاتون داشتین؟
(آقای فریدونی): من نه؛ الحمدلله چون خانواده به انتخابم ایمان داشتند کاملا راضی بودند و الانم راضیند.
(خانم محمودی): چون پدر و مادر من شهرستان زندگی می کردند و دور بودند، شناخت زیادی از آقای فریدونی نداشتند و به خاطر همین، روند رو به تعویق می انداختند و می گفتند زوده و باید صبر کنید و تأخیر سر این مسائل بود؛ وگرنه مشکل خاصی نبود.
چون هر دو در یک دانشکده بودید، واکنش همکاران و دانشجویان به ازدواج شما چی بود؟
(آقای فریدونی): خب دانشجوها که 90 درصدشون شرینی می خواستند که ما علاوه بر شیرینی، یک نمره اضافی هم براشون در نظر گرفتیم. همکاران هم خیلی براشون جالب بود که ما یک سال در این محیط رفت و آمد داشتیم و کار علمی و تحقیقاتی انجام می دادیم و وقتی شنیدند، قدری شوکه شدند.
(خانم محمودی): آره همینطوره؛ ولی بعضی از اساتید هم واقعاً بزرگواری کردند و در تسهیل ازدواج به ما کمک کردند که همینجا ازشون تشکر می کنم و امیدوارم این مسیر راهی باشه برا اینکه الگو و راهنمایی باشیم برای دانشجویان یا افراد دیگر که قصد چنین ازدواجی دارند.
آیا ازدواج مانع از ارتقاء کارهای علمی( مقاله نویسی و تحقیقات) شما نشد؟
(آقای فریدونی): ببینید همراه بودن طرف مقابل خیلی مهمه؛ چون ما جفتمون در این حوزه رشد کرده بودیم، من حتی کارهام بیشتر شد. سرپرستی کمیتۀ تحقیقات بود، معاونت فرهنگی دانشکده و.. کارهام خیلی افزایش پیدا کرد. ما باهم عهد بستیم که برای رضای خدا کار کنیم و اینها نوعی جهاد محسوب میشه. برای خدمت به مردم و دانشجوها صادقانه کار کنیم؛ مثل حاج قاسم که خیلی بیشتر از خودشون مایه می ذاشتند. بستگی داره هدف چی باشه. اگر هدف جهاد در راه حق باشد، هیچ مشکلی پیش نمیاد.
نظر دهید